- مشخصات كتاب
- مقدمه
- اهداء
- خانواده من و بهائيگري
- كودكي من چگونه گذشت؟
- آغاز تبليغ بهائيگري
- هم سفر تبليغي به خاك روسيه
- سيد اسدالله قمي چگونه آدمي بود؟
- ميرزا ابوالفضل گلپايگاني را بشناسيد
- در سمرقند و تاشكند
- روزنامه ماوراء بحر خزر
- داستاني از ميرزا عنايت علي آبادي
- سفر بسوي فلسطين براي ديدار عبدالبهاء
- ملاقات عبدالبهاء
- كتابهاي بهائيان
- در كاخ بهجي
- درباره غصن اكبر
- لوحي از بهاء
- يادي از شوقي
- چگونه كارها بدست من سپرده شد
- اسفنديار و خسرو چه كساني بودند؟
- برنامه هاي شبانه
- دعاي عبدالبهاء درباره انگليس
- دختران عبدالبهاء
- شوقي در كودكي
- پاسخ نامه هاي بهائيان
- عبدالبهاء نماز جمعه ميخواند
- در پيشگاه عبدالبهاء
- درباره حاجي ميرزا آقاسي
- پايان عمر عبدالبهاء
- لوحي از عبدالبهاء درباره ي صبحي
- اختلاف در جانشيني عبدالبهاء
- ميرزا احمد سهراب فرقه اي جديد ساخت
- داستان جدائي من از بهائيان
- داستاني از آقا جمال بروجردي
- همه جا مرا آزار دادند
- درباره ي لوح قرن
- شوقي درباره ي سيد جمال الدين اسدآبادي چه مي گويد؟
- نامه اي كه بدستم رسيد
- اغلب بهائيان، مسيحي يا يهودي هستند
- درباره كاظم زاده ايرانشهر
- دزديهاي بهائيان
- چگونه همه مردم دنيا بهائي شدند؟
- تبليغات سوء بر ضد مسلمانان
- گروه كاروان
- پايان دفتر و نصيحت هاي من
اسناد و مدارك صبحي درباره ي بابيگري و بهائيگري
مشخصات كتاب
جلد دوم «خاطرات صبحي»
مؤلف: فضل الله صبحي مهتدي
مقدمه
بنام خدا چنانكه در صفحه دهم همين كتاب مي خوانيد، «صبحي» نخست كتابي به نام «كتاب صبحي» درباره بهائيگري و اسرار دروني آن منتشر ساخته و سپس اين كتاب را، كه در واقع تكميل كننده مطالب كتاب اول است چاپ و پخش كرده است. نخستين كتاب او، يعني «كتاب صبحي» چندي پيش تحت عنوان: «خاطرات صبحي درباره بهائيگري» تجديد چاپ شد و در اختيار عموم قرار گرفت. و اكنون مايه خوشوقتي است كه كتاب دوم صبحي تحت عنوان «اسناد و مدارك صبحي درباره بهائيگري» در اختيار علاقمندان قرار مي گيرد. اين كتاب كه در واقع جلد دوم خاطرات صبحي است، داراي مطالب مهم و حساسي درباره امر بهائي است و با توجه به موقعيت خاص «صبحي» در تشكيلات مركزي بهائيگري، مي تواند از اهميت ويژه اي برخوردار گردد. هدف ما از نشر اين كتاب، بازگو كردن حقايق و روشن ساختن ماهيت سازماني است كه به نام «مذهب» همه جا به تبليغ مي پردازد و افراد ساده لوح را به دام مي اندازد... «خاطرات صبحي» و «اسناد و مدارك صبحي» را بخوانيد و به دوستان خود توصيه كنيد كه هر دو كتاب را بخوانند. خرداد 1357 - تهران: ابورشاد [ صفحه 8]
اهداء
به بابيان و بهائيان، به جوانان ايران، به نسل جديدي كه از تاريخ پيدايش بهائيگري اطلاعات دقيقي ندارند، تقديم مي شود. [ صفحه 9]
خانواده من و بهائيگري
بنام خداوند جان و خرد فرزندان گرامي من شادمانم كه شما را به اين نام بخوانم زيرا پس از آنكه سخنان من به گوشتان رسيد و پند و اندرزها كه در ميان افسانه ها گفتم، شنيديد و بكار بستيد و دلبستگي مرا به آموزش و پرورش خود دريافتيد، بي آنكه كسي به شما يادآور شود و پيشنهادي بكند و يا كنكاشي در ميان آيد، از گوشه و كنار و خاور و باختر، به داوري نهاد پاك و فرمان دل و جان خود، مرا پدر خوانديد و اين سرافرازي را به من داديد. و هم در روزهائي كه دو سه تن از دشمنان ما كه پيرو آئين بي فروغ دوروئي هستند از سر نو بر من تاختند و هر گونه سختي را در زندگي برايم فراهم ساختند شما بر مهر و دوستي خود افزوديد و در كوچه و بازار و هر جا كه به من برخورديد با گشاده روئي و درود پيرامون من انجمن شديد و شاديها كرديد و سخنان مرا پذيرفتيد. اميدوارم كه روز به روز پيشرفت شما در دانش و خوي پسنديده افزون شود و در آينده مردان و زناني راست گفتار و درست كردار باشيد. اي فرزندان و دوستان من! بسياري از شما كه بيزاري مرا از مردم نادرست و دورو و ده زبان شنيده ايد و بر كناري مرا از آن گروه ديده ايد از من خواهش كرديد كه از سرگذشت خود و آنچه ديده و دريافته ام [ صفحه 10] در دفتري بنويسم تا